راه دراز «سیبزمینی» و «گوجه فرنگی» تا سفره ایرانیان/املت و کوکو عمری کمتر از ۱۵۰ سال دارد
تاریخ انتشار: ۲۳ مرداد ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۷۴۷۱۶۴
برخی از این خوراکیها زودتر به ایران رسیدند و برایمثال ـ درست یا نادرست ـ مشهور است که ذرت در دوره صفویه به ایران وارد شد و البته، چون ابتدا توسط حجاج از عربستان به ایران میآمد به آن گندم مکه میگفتند. در این میان گوجهفرنگی و سیبزمینی دیرتر و در دوره قاجار به سفره ایرانیها رسیدند و البته نه به این سادگیها.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اگر چه برای ایرانیهای امروزی تصور دنیای بدون املت و دمیگوجه سخت است، ولی مگر مردم دوره قاجار به این راحتی حاضر میشدند گوجهفرنگی بخورند؟ محصولی فرنگی و مشکوک که شایع بود مسمومیت میآورد!
با ورود انواع گیاهان خوراکی به ایران در دوره ناصری، تنوع مواد اولیه برای آشپزی بیشتر شدسیبزمینی پشندی
ماجرای ورود سیبزمینی به ایران که بهقول «اعتمادالسلطنه» در دوره قاجار غذای «توانگر و درویش» بود، معمولا اینگونه روایت میشود: «در اوایل قرن شانزدهم میلادی وقتی اسپانیاییها به کشور پرو آمدند سیبزمینی را دیدند و آن را با خود به اسپانیا بردند. سپس این محصول از آنجا به سایر نقاط اروپا برده و در بین مردم آن کشورها رایج و معمول شد. سیبزمینی نخستینبار توسط سرجان مَلکُم در اواسط پادشاهی فتحعلیشاه قاجار به ایران آورده شده، به این دلیل در ابتدا به آن آلوی مَلکُم میگفتند! نخستین محلی در ایران که در آن سیبزمینی کاشته شد، روستای پشند در استان البرز فعلی بوده، به این علت همچنان سیبزمینی پشندی در ایران معروف است».
این روایت احتمالا از خاطره تاریخی اعتمادالسلطنه درباره سیبزمینی برگرفته شده است که به این شرح است: «اگر چه از عهد خاقان مغفور فتحعلیشاه به توسط سرجان مالکم سفیر کمپانی هندوستان مقیم دربار دارالخلافه طهران وارد ایران گردید و در دوران شاه مرحوم محمد شاه قاجار به ترتیب [با تدبیر]حاجی میرزا آقاسی اندک رواجی پذیرفت... امروز از اقوات عمومی [غذای عموم مردم]محسوب است و در هر صنفش و در نزد توانگر و درویش...»
روایت دیگر این است که سیبزمینی از طریق روسیه به آذربایجان ایران و از آنجا به سایر شهرها رسیده است و احتمالا توسط «ویلیام کورمیک» طبیب انگلیسی عباس میرزا به درباریان قاجار معرفی شده و عباس میرزا هم کشت آن را در ایران رواج داده است؛ «عباس میرزا نائبالسلطنه از نخستین افرادی بود که به کشت آن توجه ویژهای کرد و در روزگاری که روسها از کشت این محصول جدید واهمه داشتند شاهزاده خردمند قاجار سیبزمینی میکاشت و از دسترنج خود که در آن زمان نماد تجدد نیز انگاشته میشد هدایایی به مهمانانش میداد... اقدام عباس میرزا بهسرعت فراگیر شد و به غیر از تبریز در خراسان و کرمانشاه نیز سیبزمینی زیر کشت رفت».
کشت سیبزمینی، انقلابی بزرگ در کشاورزی ایران پدید آورد؛ تولید غذای بیشتر و ارزانتر برای گریز از قحطی و گرسنگیکوکو سیبزمینی اختراع شد!
خیلیها نمیدانند که همین سیبزمینی انقلابی در کشاورزی ایران شد؛ چون ارزش غذایی بالایی داشت و کشت آن راحتتر و محصولش بیشتر بود و بهقول «میرزا یوسف خان مستشارالدوله» در کتاب «تاریخ پیداشدن [پیدایش]سیبزمینی»: «از جمیع حبوبات و بقولات و هر قسم نباتات، بهجهت غذای انسان و حیوان، سیبزمینی بهتر است و باقوتتر و طریق کاشت و عمل آوردن آن هم آسانتر و بیزحمتتر است».
خلاصه اینطوری شد که در ایران کشت سیبزمینی بهتدریج رواج یافت و قوت غالب مردم شد و بعدها معلوم شد: «در هر جایی که زراعت این نبات [گیاه]معمول و متداول شده بلای قحط و مجاعه [گرسنگی]آنجا راه ندارد و هیچیک از حبوبات جای گندم را نمیگیرد، مگر سیبزمینی که قوتش جزئی کمتر از گندم است. پس هرگاه در تمام نقاط ایران زراعتش را چنانچه شایسته است معمول و مجری دارند [اجرا کنند]فواید عمده عاید زارعین و ملاکین خواهد شد».
تا عهد ناصری بالاخره کار به جایی رسید که کوکو سیبزمینی هم اختراع شد و در روزگاری که هنوز بسیاری از مردمان اروپا سیبزمینی نمیخوردند ایرانیها متخصص پخت انواع غذا با سیبزمینی شده بودند و البته جای سیبزمینی در آبگوشت هم محفوظ بود.
اغلب گیاهان خوراکی که در دوره قاجار برای نخستینبار به ایران وارد شدند در نامشان پسوند «فرنگی» دارند؛ از جمله نخودفرنگی و گوجهفرنگی. کشت این محصولات با دانش کشاورزی ایرانیان بهسرعت در سراسر کشور رواج یافتدرباره وجه تسمیه یا همان دلیل نامگذاری سیبزمینی هم این نکته جالب است که، چون فرانسویها به این خوارکی جدید سیبِ زمینی (Pomme de terre) میگفتند ایرانیها هم همین واژگان را ترجمه کردند و آن را سیبزمینی نامیدند. ترکزبانان ایران نیز سیبزمینی را «یئر آلما» به معنای سیبِ زمینی یا «کرتوپ» (برگرفته از واژه کرتوفل روسی) مینامند.
ایرانیان با گیاهان خوراکی جدیدی که از اواسط عهد قاجار به ایران وارد شد غذاهای جدید و مطابق با سلیقه و ذائقه ایرانی اختراع کردندگوجه کبابی هم اختراع شد
مشهور است که بیش از ۶۰ نوع گیاه خوراکی که امروزه مصرفشان متداول است در دوره ناصرالدین قاجار به ایران آمده است؛ از جمله نخود فرنگی و هویج فرنگی و البته گوجهفرنگی؛ و این گوجهفرنگی داستانش این است: «دوستمحمدخان معیرالممالک [داماد ناصرالدین قاجار]که در آن سال به سفر فرنگ رفته بود در یک پاکت پستی، مقداری بذر گوجهفرنگی ریخت و همراه با دستورالعمل کاشت آن به ایران فرستاد تا در مزرعه باغ فردوس تجریش که بخشی از آن را در تملک داشت، کاشتهشود...
دوستمحمدخان خیلی اهل گُل و گیاه بود و در مسافرت به اروپا و دیگر نقاط، هرجا بذری پیدا میکرد به ایران میآورد یا میفرستاد. فرستادن بذر گوجهفرنگی به ایران شروعی برای کاشت این محصول بود. دوستعلیخان، پسر دوستمحمدخان بعدها روایت کرد که بعد از کاشتن گیاه مذکور و رشد خوب آن در مزرعه باغ فردوس، بیشتر افرادی که با این محصول جدید مواجه میشدند نگاه مثبتی به آن نداشتند و عموماً فکر میکردند که خوردن گوجهفرنگی که در آن زمان به آن بادمجان فرنگی یا بادمجان ارمنی یا بادمجان رومی هم میگفتند باعث مسمومیت میشود.
گویا طبع سرد گوجهفرنگی، با مذاق تهرانیهای آندوره جور درنمیآمد و حالت تهوع و ناخوشی پس از خوردن آن را که در برخی از افراد ایجاد میشد، تشبیه به مسمومیت غذایی میکردند».
بهروایت تاریخ، بدبینی به گوجهفرنگی تا مدتها ادامه داشت تا اینکه «عبدالصمد میرزا عزالدوله»، یکی از برادران ناصرالدین قاجار پس از چشیدن گوجهفرنگی، یک روز تصمیم گرفت آن را هم مثل گوشت کباب کند و کنار ناهارش که کباب بود، میل کند. باقی داستان هم که معلوم است؛ دیدند بهقول امروزیها عجب جواب میدهد و اینطوری شد: «داستان خوشمزگی این خوراک، بهتدریج به گوش مردم کوچه و خیابان هم رسید و کشاورزان اطراف تهران نیز، به کشت گوجهفرنگی رو آوردند. به این ترتیب، این محصول وارداتی در چلوکبابیهای ایرانی منزلتی پیدا کرد و به چاشنی محبوب غذا تبدیل شد».
گوجهفرنگی در ایران اول کنار انواع کباب قرار گرفت و بعد رفت در دیگ سایر انواع غذاهای ایرانیامنیت غذایی ایرانیها
خلاصه چنین بود که از اواسط دوره قاجار بهتدریج کشت سیبزمینی و گوجهفرنگی با دانش کشاورزی ایرانیان پیوند خورد و در سراسر ایران افزایش یافت تا این خوراکیها پای ثابت سفرهها و غذاهای خوشمزه ایرانی باشند. امروزه نیز سیبزمینی محصولی استراتژیک و شاخص است که بخشی از امنیت غذایی ایران را تأمین میکند.
این هم بهعنوان حُسنختام که حالا ایران با تولید بیش از ۵ میلیون تن سیبزمینی در استانهای همدان و اردبیل و آذربایجان شرقی و اصفهان و... سیزدهمین تولیدکننده این محصول در دنیا است و سیبزمینی صادراتی ایران هم در بازارهای جهانی، خواهان زیاد دارد. البته درباره گوجهفرنگی نیز ناگفته نماند که ایران در دهههای اخیر همواره یکی از ۱۰ تولیدکننده برتر این محصول پرطرفدار در جهان است.
بیشتر بخوانید :
جزییات ترور ناصرالدین شاه توسط میرزا رضا کرمانی/ بعد از مرگ او زنهای حرمسرایش را حراج کردند صفویان؛ بانی راهاندازی آشپزخانهها / خوشخوراکی ناصرالدین شاه , عامل تنوع غذایی۲۲۰
کد خبر 1661721منبع: خبرآنلاین
کلیدواژه: قاجار تاریخ معاصر کشاورزی ایران سیب زمینی گوجه فرنگی عباس میرزا دوره قاجار ایرانی ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۷۴۷۱۶۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
(تصاویر) «قبرستان ممنوعه تهران» کجاست و مدیریت آن با چه کسانی است؟
قبرستان ممنوعه تهران، که با نام قبرستان دولاب نیز شناخته میشود، یکگورستان قدیمی مربوط به مسیحیان است. در واقع این قبرستان باغی بزرگ در اتوبان شهید محلاتی، بین خیابانهای شهید رضایی و مستفیذ است که در میان اهالی به نام قبرستان «دولاب» شناخته میشود. این گورستان محل دفن مسیحیان کشورهای فرانسه، ایتالیا، روسیه و لهستان است که در سالهای دور در ایران زندگی میکردند و در این کشور نیز از دنیا رفتهاند. تعدادی از این افراد سرباز و بخشی دیگر افراد غیرنظامی بودهاند که در بین آنها اشخاص مشهور نیز دیده میشود.
به گزارش همشهری آنلاین، افرادی که در این قبرستان به خاک سپرده شدهاند، ملیتهای مختلفی دارند. ملیت هر فرد با یک پرچم بر روی قبر مشخص شده است. بر روی سنگ قبرها نیز علائمی چون صلیب یا تصویری از یک بانوی غمگین دیده میشود. افرادی که در این قبرستان آرمیدهاند، سربازان گمنام روسیه و لهستانیهایی هستند که در جنگ جهانی دوم در راه برگشت به وطن جانشان را از دست دادهاند. تعدادی از قبرها نیز مربوط به کنتهای فرانسوی، شاهزادههای گرجی و پزشکان دربار قاجار و پهلوی است. افراد مشهوری مانند «اوانس اوگانیانس» اولین کارگردان سینمای ایران و موسس اولین مدرسه بازیگری در ایران، «شاهین سرکیسیان» موسس تئاتر مدرن در ایران، «کنت دو مونت فرت» اولین رئیس پلیس ایران، «ولادیسلاو هورودکی» معمار اهل لهستان، «ولادیمیر گاردایستکی» معمار ایستگاه راهآهن تهران، «آلفرد ژان بانیست لومر» موسیقیدان نظامی فرانسوی مربوط به دوران ناصرالدینشاه قاجار که نخستین سرود ملی ایران را ساخت، «دکتر کلوکه» پزشک فرانسوی محمدشاه قاجار و «دکتر تولوزان» پزشک مخصوص ناصرالدین شاه که از جمله اقدامات او در ایران میتوان به بهداشت عمومی و تشکیل مجلس حفظالصحه اشاره کرد.
اولین قبر متعلق به پزشک مخصوص درباراین محدوده در گذشتههای دور زمین کشاورزی بود که بعدها تبدیل به قبرستان شد. اولین فردی که در این منطقه به خاک سپرده شد، دکتر «کلوکه» پزشک اختصاصی محمدشاه و ناصرالدینشاه قاجار بود. «کلوکه» در سال۱۸۵۵ در این خاک دفن شد. بعدها دکتر تولوزان، یکی از پزشکان فرانسوی دربار قاجار، زمینهای این منطقه را خرید و آن را به گورستان مسیحیان مقیم تهران تبدیل کرد. بخشهای مختلف این گورستان توسط سفارتهای فرانسه، ایتالیا و لهستان خریداری شد و اکنون آنها این محل را مدیریت میکنند.
قبرستان دولاب بیش از ۷۵ هزار مترمربع مساحت دارد و دارای ۵ بخش مختلف است. هرکدام از این بخشها ورودی جداگانهای دارند. در میان قبرستان نیز یک خیابان وجود دارد که این ۵ بخش را به دو قسمت شرقی و غربی تقسیم میکند. سه بخش کاتولیک، ارتدوکس و ارامنه گریگوری در قسمت شرقی و دو بخش ارامنه کاتولیک و آشوریهای کلدانی در قسمت غربی قبرستان دولاب قرار دارد. بزرگترین بخش قبرستان دولاب مربوط به ارامنه است که حدود ۴۴ هزار مترمربع را در برمیگیرد. اغلب افرادی که در این بخش مدفون شدهاند، ارامنه ایرانی هستند که در بین آنها افراد نامی و سرشناسی چون شاهین سرکیسیان، آرام گارونه، اسرائیل ساهاکیان، زورا ساگینیان، مارکار قارابگیان، نیکلای لاوری و نیکوکاران درمانگاه خیریه آودیسیان دیده میشوند. قدیمیترین سنگ قبر این بخش مربوط به سال ۱۳۷۵ است. پس از آن تدفین در این قبرستان از طرف شهرداری تهران ممنوع اعلام شد.
ترسناکترین بخش قبرستانمسیحیان ارتدوکس در بخش ارتدوکسهای قبرستان دولاب دفن شدهاند که از مشهورترین آنها میتوان به نیکولای مارکف معمار و آنتوان سوروگین عکاس اشاره کرد. این افراد هر دو روسی بودهاند و اصالت گرجی داشتند. در قسمت ورودی این بخش یک آرامگاه دیده میشود که با معماری گرجی و به شکل کلیسا ساخته شده است. این آرامگاه به مینادورا خوشتاریا، همسر آکاکی خوشتاریا تعلق دارد. آکاکی خوشتاریا تاجر گرجی است که امتیاز استخراج نفت شمال ایران را از دربار قاجار دریافت کرده و در این منطقه مشغول فعالیت بود. همچنین قسمت دیگری از قبرستان دولاب، که با عنوان ترسناکترین بخش شناخته میشود، مربوط به ۲۶ مهندس ایتالیایی است. مهندسین معدنی که در سالهای ۱۹۳۶ تا ۱۹۴۳ در ایران کار میکردند و همینجا جان خود را از دست دادند. قبرهای این افراد در زیرزمین و لای دیوارها قرار دارد و سنگ قبر آنها نیز به صورت ایستاده دوتادور این دیوارهای نصب شده است.
در واقع برای ورود به این بخش باید از میان مردگانی ایستاده عبور کنید که کمی ترسناک است. از سوی دیگر حدود ۱۴هزار و ۲۰۰ مترمربع از قبرستان متعلق به کاتولیکهاست. در این بخش قبر افراد مشهوری چون دکتر کلوکه، دکتر جمشید اعلم و ولادیمیر گاردایستکی دیده میشود. اکنون قبرستان ممنوعه توسط سفارتخانههای مربوطه مانند روسیه، لهستان، فرانسه و شورای خلیفهگری ارامنه مدیریت میشود. یک خانواده در این قبرستان زندگی میکنند که نگهبانی از قبرستان را بر عهده دارند.
سایر اخبار (تصاویر) این گوسفند غولپیکر چینی از پورشه هم گرانتر است! قارچهای زامبیِ سریال آخرین بازمانده (The Last Of Us) واقعی هستند! (تصاویر) عجیب و باورنکردنی؛ اجساد در این شهر خود به خود مومیایی میشوند آخرین حسی که افراد در حال مرگ از دست میدهند، چه حسی است؟